بسمه تعالی:مسئله فلسطین و آزادی قدس آرمان حقیقی در جهان است مسئل

مسئله فلسطین و آزادی قدس آرمان حقیقی در جهان است

مسئله فلسطین و آزادی قدس آرمان حقیقی در جهان است

 

به گزارش خبرگزاری مهر، در پیام حجت الاسلام محمد مهدی شریف تبار به مناسبت روز قدس آمده است: مسئله فلسطین و آزادی قدس، امروز بیش از هر زمان دیگری به یک آرمان حقیقی در جهان به شمار می‌آید و این به برکت بلنداندیشی امام راحل در ابتدای انقلاب اسلامی بود که قدس را محور جهان اسلام عنوان کردند و صدای مظلومیت مردم فلسطین با تشکیل جمهوری اسلامی ایران بیشتر به گوش جهانیان رسید.

امروز درد و رنج مردم مظلوم فلسطین به ویژه مردم رنجدیده و غرقه در خون غزه، درد مشترک بشریت است و این کشتار وحشیانه ای که توسط رژیم منحوس صهیونیستی به کمک و حمایت مستقیم آمریکای جنایتکار و بی توجهی برخی دولت‌های بی خاصیت منطقه که در حال رقم خوردن است، ننگی ابدی بر پیشانی مدعیان حقوق بشر را به همراه دارد.

ملت شریف، عزیز و بصیر ایران اسلامی همواره در طول سال‌های پس از انقلاب، پشتیان حقیقی مردم مظلوم فلسطین بوده است و این بار نیز در روز قدس با قدرت و اتحاد، یک دل و یک صدا در کنار هم و در کنار مردم مسلمان و آزادیخواهان جهان برای آزادی قدس شریف و اعلام انزجار و برائت از رژیم غاصب و خونخوار اسرائیل و آمریکای جنابتکار و حمایت از محور مقاومت در یمن، عراق و لبنان و کشورهای دیگر، صدای آزادی قدس شریف را در جهان طنین انداز خواهد کرد.

اگرچه دیده‌های ما در غم از دست دادن فرماندهان و رهبران جبهه مقاومت گریان و غم فراقشان، همه مسلمانان و قلب آزادیخواهان جهان را آزرده کرده است ولی امروز جبهه مستحکم مقاومت با انگیزه مضاعف و اتحاد بی نظیر تحت زعامت امام خامنه ای، ولی امر مسلمین جهان سدی محکم در برابر همه ی شیاطین استکباری ایجاد کرده است که دیگر امکان رهایی از آن برای جبهه استکبار وجود ندارد و صدای این مردم مظلوم امروز نه فقط در برخی کشورهای اسلامی بلکه در قلب اروپا و آمریکا هم بلند است. ان شاالله بلندتر هم خواهد شد.

سازمان تبلیغات اسلامی مازندران و مجامع وابسته مردمی و تشکلهای دینی، قرآنی و بانوانی، ضمن تکریم یاد و نام امام راحل و عظیم الشان انقلاب اسلامی، شهدای جبهه مقاومت و شهدای عزیز قدس شریف در اقصی نقاظ جهان، ضمن اعلام همبستگی و حمایت قاطع از عملیات طوفان الاقصی، مردم مظلوم فلسطین و جبهه مقاومت، از همه ی مردم بصیر، ولایتمدار و همیشه در صحنه دیار علویان، دعوت می‌کند تا مانند همیشه با حضور پرشور خود با عمل به شعار محوری "العهد یا قدس"در راهپیمایی روز قدس، این روز بزرگ را گرامی داشته و قلب امام عصر (عج) را از خود شاد کنیم.


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 04/1/7ساعــت 3:11 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:در مجله فرهنگی دینی ثاقب 10 حدیث خواندنی و زیبا از حض

در مجله فرهنگی دینی ثاقب 10 حدیث خواندنی و زیبا از حضرت أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالب علیه‌السلام می‌خوانید:

 

1- پرهیز از شهرت طلبى

قالَ(علیه السلام) لِکُمَیْلِ بْنِ زِیاد:رُوَیْدَکَ لاتَشْهَرْ، وَ أَخْفِ شَخْصَکَ لا تُذْکَرْ، تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ اصْمُتْ تَسْلَمْ، لا عَلَیْکَ إِذا عَرَّفَکَ دینَهُ، لا تَعْرِفُ النّاسَ وَ لا یَعْرِفُونَکَ.

آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار که شناخته نشوى، یاد گیر تا بدانى، خموش باش تا سالم بمانى. بر تو هیچ باکى نیست، آن گاه که خدا دینش را به تو فهمانید، که نه تو مردم را بشناسى و نه مردم تو را بشناسند (یعنى، گمنام زندگى کنى).

2- عذاب شش گروه

إِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ سِتَّهً بِسِتَّه: أَلْعَرَبَ بِالْعَصَبیَّهِ وَ الدَّهاقینَ بِالْکِبْرِ وَ الاُْمَراءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجّارَ بِالْخِیانَهِ وَ أَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ.

خداوند شش شخص را به شش خصلت عذاب کند:عرب را به تعصّب، و خان هاى ده را به تکبّر، و فرمانروایان را به جور، و فقیهان را به حسد، و تجّار را به خیانت، و روستایى را به جهالت.

3- ارکان ایمان

أَلاِْیمانُ عَلى أَرْبَعَهِ أَرْکان: أَلتَّوَکُّلِ عَلَى اللّهِ، وَ التَّفْویضِ إِلَى اللّهِ وَ التَّسْلیمِ لاَِمْرِللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ.

ایمان چهارپایه دارد: توکّل بر خدا، واگذاردن کار به خدا، تسلیم به امر خدا و رضا به قضاى الهى.

4- تربیت اخلاقى

ذَلِّلُوا أَخْلاقَکُمْ بِالَْمحاسِنِ، وَ قَوِّدُوها إِلَى الْمَکارِمِ. وَ عَوِّدُوا أَنْفُسَکُمُ الْحِلْمَ.

اخلاق خود را رامِ خوبى ها کنید و به بزرگوارى هایشان بکشانید و خود را به بردبارى عادت دهید.

5- آسانگیرى بر مردم و دورى از کارهاى پست

لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن، وَ عَظِّمُوا أَقْدارَکُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِىِّ مِنَ الاُْمُورِ.

نسبت به مردم، زیاد خرده گیرى نکنید، و قدر خود را با کناره گیرى از کارهاى پست بالا برید.

6- نگهبانان انسان

کَفى بِالْمَرْءِ حِرْزًا، إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النّاسِ إِلاّ وَ مَعَهُ حَفَظَهٌ مِنَ اللّهِ یَحْفَظُونَهُ أَنْ لا یَتَرَدّى فى بِئْر وَ لا یَقَعَ عَلَیْهِ حائِطٌ وَ لا یُصیبَهُ سَبُعٌ، فَإِذا جاءَ أَجَلُهُ خَلُّوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَجَلِهِ.

آدمى را همین دژ بس که کسى از مردم نیست، مگر آن که با او از طرف خدا نگهبان هاست که او را نگه مى دارند که به چاه نیفتد، و دیوار بر سرش نریزد، و درنده اى آسیبش نرساند، و چون مرگ او رسد او را در برابر اجلش رها سازند.

7- روزگار تباهى ها

یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا یُعْرَفُ فیهِ إلاَّ الْماحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فیهِ إِلاَّ الْفاجِرُ وَ لا یُؤْتَمَنُ فیهِ إِلاَّ الْخائِنُ وَ لا یُخَوَّنُ إِلاَّ المُؤتَمَنُ، یَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًَما وَ الصَّدَقَهَ مَغْرَمًا وَصِلَهَ الرَّحِمِ مَنًّا، وَ الْعِبادَهَ استِطالَهً عَلَى النّاسِ وَ تَعَدِّیًا و ذلِکَ یَکُونُ عِنْدَ سُلطانِ النِّساءِ، وَ مُشاوَرَهِ الاِْماءِ، وَ إِمارَهِ الصِّبیانِ.

زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن ارج نیابد، مگر فرد بى عرضه و بى حاصل، و خوش طبع و زیرک دانسته نشود، مگر فاجر، و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستکار و امین! در چنین روزگارى، بیت المال را بهره شخصى خود گیرند، و صدقه را زیان به حساب آورند، وصله رحم را با منّت به جاى آرند، و عبادت را وسیله بزرگى فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند و این وقتى است که زنان، حاکم و کنیزان، مشاور و کودکان، فرمانروا باشند!

8- زیرکى به هنگام فتنه

کُنْ فِى الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.

هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش که نه پشتى دارد تا سوارش شوند و نه پستانى تا شیرش دوشند.


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 03/12/29ساعــت 12:1 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:ارتش یمن با 18 موشک و پهپاد ناو هواپیمابر آمریکا را د
 .
 
سرویس خارجی-
در پاسخ به تجاوزات جنگنده‌های آمریکایی به استان‌های مختلف یمن و کشتار تعداد زیادی غیرنظامی، نیروهای مسلح یمن، با شلیک 18 موشک و پهپاد، ناو آمریکایی «یو.اِس.اِس ترومن» را هدف قرار دادند.
با آغاز حملات آمریکا به یمن به دستور «دونالد ترامپ»، انصارالله یمن اکنون در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند تهدیدات بی‌سابقه‌ای را متوجه آمریکا و هم‌پیمانانش کند و در واقع سناریوهای مختلفی پیش‌روی خود دارد! نخستین و فوری‌ترین تهدید، افزایش حملات دریایی به کشتی‌های نظامی و تجاری آمریکا و متحدانش در دریای سرخ، خلیج عدن و حتی اقیانوس هند است. انصارالله پیش‌تر نشان داده که توانایی بالایی در هدف‌گیری دقیق کشتی‌ها دارد و سامانه‌های موشکی و پهپادی پیشرفته‌اش، حتی در برابر ناوهای پیشرفته آمریکایی نیز کارآمد بوده‌اند. در صورت تشدید درگیری‌ها، یمن می‌تواند تنگه باب‌المندب، یکی از حیاتی‌ترین گذرگاه‌های تجاری جهان، را به میدان نبردی خطرناک تبدیل کند که تأثیر مستقیمی بر اقتصاد جهانی خواهد داشت. از سوی دیگر، حملات موشکی و پهپادی یمن علیه پایگاه‌های آمریکا در منطقه، از جمله در عربستان، امارات و حتی پایگاه‌های مستقر در دریای عمان و خلیج‌فارس، می‌تواند به یک سناریوی خطرناک برای آمریکا تبدیل شود. انصارالله پیش‌تر در جنگ‌های گذشته نشان داده که سامانه‌های دفاعی آمریکا و متحدانش قادر به مقابله کامل با این حملات نیستند، و این‌بار نیز می‌تواند پایگاه‌های نظامی و تأسیسات استراتژیک را در منطقه هدف بگیرد. افزون بر این، حملات تلافی‌جویانه یمنی‌ها به تأسیسات نفتی عربستان و امارات، مشابه آنچه در حمله به آرامکو در سال 2019 رخ داد، می‌تواند بهای نفت را به‌شدت افزایش داده و اقتصاد غرب را با بحران جدی مواجه کند. البته باید توجه داشت که یمن در گذشته نشان داده اگر این کشورها در این منازعه دخالت نکنند، آغازگر حمله به آنان نیست و صرف حضور پایگاه‌ها را بهانه کوبیدن این کشورها قرار نمی‌دهد. همچنین، تشدید درگیری‌ها ممکن است جبهه‌های جدیدی در منطقه باز کند، از جمله حمایت گسترده‌تر گروه‌های مقاومت در لبنان، عراق و... از یمن، که می‌تواند آمریکا را درگیر یک جنگ منطقه‌ای بزرگ‌تر کند. در مجموع، تصمیم آمریکا برای حمله به یمن ممکن است نه‌تنها امنیت نیروهای آمریکایی و هم‌پیمانانش را به‌شدت به خطر بیندازد، بلکه هزینه‌های سنگین اقتصادی، نظامی و امنیتی برای واشنگتن و غرب به همراه داشته باشد.
حمله به ناو آمریکایی با 18 موشک و پهپاد
نیروهای مسلح یمن برای دومین‌بار ناو هواپیمابر ترومن را هدف قرار داد و حملات هوائی آمریکا را خنثی کرد. سرتیپ «یحیی سریع»، سخنگوی نیروهای مسلح یمن، روز یکشنبه، خبر داد که آمریکا طی ساعات گذشته، بیش از 47 حمله هوائی به خاک یمن انجام داده است. جنگنده‌های متجاوز آمریکایی دست‌کم 170 مرتبه مناطق مختلف یمن را هدف قرار دادند. سریع با بیان اینکه این حملات، مناطق مختلفی را در استان‌های صنعاء، صعده، البیضاء، حجه، ذمار‌، مأرب و الجوف را هدف قرار داد، گفت: «در پی این حملات آمریکا، ده‌ها نفر شهید و زخمی شدند. یحیی سریع در ادامه خبر داد که نیروهای مسلح یمن در پاسخ به این حملات، ناو هواپیمابر «یو.اِس.اِس ترومن» را در شمال دریای سرخ، با 18 موشک و پهپاد هدف قرار دادند. نیروهای 
مسلح یمن در حمله به همه تجهیزات جنگی آمریکا در دریاهای سرخ و عرب تردید نخواهد کرد و تا ورود کمک‌های انسانی به غزه، به محاصره دریایی دشمن اسرائیلی ادامه خواهد داد.» سخنگوی نیروهای مسلح یمن در پایان تأکید کرد که حملات آمریکا، فقط بر ایستادگی، ایمان و پایمردی ملت یمن خواهد افزود.
اظهارات بی‌ربط یانکی‌ها
دولت صنعاء بامداد دیروز به صراحت اعلام کرد که ادعای آمریکا مبنی بر حمله به مراکز نظامی، دروغ محض است و مناطق مسکونی هدف این حملات قرار گرفته است و تصاویر منتشرشده از مجروحان و شهدای این تجاوز، صحت این امر را نشان می‌دهد. آن‌طور که «فارس» نوشته است، وزارت دفاع آمریکا هم در بیانیه‌ای ادعا کرد، عملیات علیه یمن زمانی پایان خواهد یافت که «حوثی‌ها» تعهد بدهند حمله به کشتی‌های آمریکا و به خطر انداختن جان آمریکایی‌ها را متوقف کنند. در این میان، «اسکات بسنت»، وزیر خزانه‌داری آمریکا، نیز در گفت‌وگویی با ادعای مرتبط بودن اقدامات انصارالله یمن با ایران، گفت که حمله متجاوزانه واشنگتن علیه این گروه در یمن، تنها آغاز استراتژی «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا برای اعمال «فشار حداکثری» علیه ایران است.
حمله آمریکا به کشتی توقیف‌شده اسرائیلی
همچنین رسانه‌های یمنی از حمله هوائی آمریکا به کشتی توقیف‌شده اسرائیلی در سواحل یمن خبر دادند. در دومین شب از حملات هوائی آمریکا به یمن، رسانه‌های این کشور خبر دادند جنگنده‌های آمریکایی برج فرماندهی کشتی اسرائیلی «گلکسی لیدر» در ساحل الحدیده را هدف گرفتند. گفتنی است، ارتش یمن این کشتی را در یک عملیات ویژه و در حمایت از مردم فلسطین توقیف کرده بود. از سوی دیگر، «المیادین» خبر داده آمریکا حملاتی را به مناطقی از یمن ازجمله استان‌های الحدیده و الجوف صورت داده است. طبق آخرین آمارها تا زمان تنظیم این خبر، در حملات 2 روز گذشته آمریکا به یمن، 151 نفر از جمله کودکان و زنان شهید و مجروح شده‌اند. در این میان، خبرگزاری انگلیسی «رویترز» به نقل از منابعی گزارش کرد که سازمان ملل خواستار توقف فوری همه تبادل آتش‌ بین آمریکا و نیروهای مسلح یمن شده است. خبرگزاری انگلیسی افزود: «سازمان ملل همچنین خواستار کاهش تنش‌ها برای جلوگیری از وقوع درگیری تازه در غرب آسیا شده است.» خواسته سازمان ملل در حالی است که دیروز مقامات آمریکایی ازجمله «پیت هگست»، وزیر دفاع آمریکا، «مارکو روبیو»، وزیر امور خارجه آمریکا، «اسکات بسنت»، وزیر دارایی آمریکا، و «مایک والتز»، مشاور امنیت ملی کاخ‌سفید، نه‌تنها از اقدام تجاوزگرانه خود علیه یمن دفاع کرده‌اند، بلکه ایران را نیز به اقداماتی مشابه تهدید کرده‌اند! 
پایداری با یک میلیون حمله نیز شکسته نمی‌شود
در پایان شاید موضع مسئول روابط عمومی و اطلاع‌رسانی جنبش انصارالله یمن فصل‌الخطاب مناسبی برای این گزارش باشد. او ضمن تأکید بر ایستادگی در برابر آمریکا و تهدیدهای رئیس‌جمهور این کشور گفت: «یمن با یک‌میلیون حمله نیز از میدان خارج نمی‌شود.» مسئول روابط عمومی و اطلاع‌رسانی جنبش انصارالله یمن، «عبدالرحمن الاهنومی»، اعلام کرد: «ملت یمن در حمایت از نوار غزه ثابت قدم خواهد ماند و از موضع خود ذره‌ای کوتاه نمی‌آید. ملت یمن اهالی نوار غزه را رها نمی‌کند؛ حتی اگر همه ما شهید شویم. یمن به اقدامات خود تحت رهبری سید عبدالملک الحوثی ادامه خواهد داد تا محاصره نوار غزه برداشته و حملات رژیم اسرائیل به آنجا متوقف شود.»
یمنی‌ها به خیابان‌ آمدند
شبکه المسیره گزارش داد که راهپیمایی بزرگ یمنی‌ها از لحظاتی قبل در صنعا و برخی مناطق دیگر در یمن آغاز شده است. آن‌طور که «مهر» نوشته است، بر اساس گزارش این رسانه یمنی، جمعیت انبوهی در میدان السبعین در صنعا و دیگر میادین در استان‌های دیگر یمن برای مشارکت در راهپیمایی میلیونی با عنوان «ثابت‌قدم با غزه هستیم و با حملات آمریکا مقابله به مثل می‌کنیم»، جمع شده‌اند.

+ نوشته شـــده در سه شنبه 03/12/28ساعــت 10:38 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:استیضاح وزیر اقتصاد و امید خانهتکانی در دولت (یادداشت
 
 
1) نمایندگان مجلس، دیروز پس از چند ساعت بحث و بررسی، به برکناری وزیر اقتصاد رای دادند.184 نماینده ملت از مجموع 273 نماینده حاضر در جلسه، در حالی به عملکرد آقای همتی رای منفی دادند که 192 نفر از نمایندگان‌، 31 مرداد امسال اعتماد کرده و سکان وزارت را به او سپرده بودند. به بیان دیگر، اعتماد 103 نماینده، به خاطر سوءمدیریت وزیر، سلب شد. برخی محافل بلافاصله پس از تصمیم جدید مجلس، تحلیل مغرضانه سیاسی را بر تحلیل کارشناسی غلبه داده و ادعا کردند که برکناری وزیر اقتصاد، سیاسی و جناحی است. بر خلاف این ادعا، اکثریت نمایندگان با وجود کارنامه ناموفق همتی در بانک مرکزی دولت روحانی، با آقای پزشکیان همدلی کرده و فرصت مجدد به همتی داده بودند؛ هر چند که اغماض برای وفاق، موجب هزینه‌های اقتصادی شد.
2) متاسفانه وزیر برکنار شده، اصرار عجیبی در دفاع از گران‌سازی اقلام مختلف (خودرو، ارز و...) داشت. این اصرار موجب شد که حتی صدای اعتراض برخی کارشناسان حامی آقای پزشکیان در انتخابات هم بلند شود و رویکرد مذکور را شوک درمانی و تکرار سیاست شکست خورده تعدیل ارزیابی کنند. در حالی که روند گرانی اقلام مختلف ظرف شش ماه گذشته تداوم داشت، وزیر اقتصاد علیه «سرکوب قیمتی»(!) سخن می‌گفت؛ گویا که قدرت خرید مردم در اولویت نیست. حتما وزیر اقتصاد، مسئول اول و آخر وضعیت اقتصادی و تورم نیست. اما اولا از نظر قانونی، وزارت امور اقتصادی و دارایی، مسئولیت «تنظیم سیاست‌های اقتصادی و مالی کشور و ایجاد هماهنگی در امور مالی و اجرای برنامه سیاست‌های مالی» را 
بر عهده ‌دارد؛ ثانیا ادبیات و مواضع آقای وزیر، در شکل‌گیری رویکرد اقتصادی دولت تعیین‌کننده است؛ تا جایی که برخی کارشناسان، وزیر اقتصاد را «فرمانده» یا «هماهنگ‌کننده کابینه اقتصادی» تلقی می‌کنند. رفتارهای معطوف به شوک‌دهی و افزایش تورم در کنار بی‌برنامگی، به جایی رسید که غیر از نهادگرایانی مثل فرشاد مؤمنی، امثال محمد باقر نوبخت (رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت روحانی) نیز زبان به هشدار گشودند. آقای نوبخت، یک‌بار خطاب به آقای پزشکیان نوشت: «با وجود آگاهی حضرت عالی از سه سال فشار تورم بالای 40 درصدی به مردم (ناشی از همبستگی نرخ تورم با نرخ‌‌های ارز آزاد و ترجیحی)، چرا اولویت مهار تورم در چنین شرایطی از دستور کار دولت شما خارج شده است؟». نوبخت بار دوم هشدار داد: «نظریه‌های اقتصادی لیبرال مبتنی بر بازار، رافع مشکلات اقتصادی مردم نیست. دولت باید برای رفاه نسبی مردم تا عادی شدن شرایط، وظایف اجتماعی خود را مسئولانه انجام دهد».
3) این که چرا مهار تورم هنوز در اولویت دولت قرار نگرفته، می‌تواند چند علت داشته باشد: اول، آقای پزشکیان چند بار گفته که از اقتصاد سر در نمی‌آورد و کارشناسان باید نظر بدهند. اما نظر کارشناسان نمی‌تواند جای تصمیم و تشخیص مدیران را بگیرد. علت دوم، فقدان «ستاد و فرمانده اقتصادی مشخص» در دولت است. علت سوم، بلاتکلیفی دولت درباره «برنامه اقتصادی» است که موجب می‌شد جناب وزیر به جای برنامه، درباره فیلترینگ و FATF و... حرف بزند، یا دستگاه‌های دولتی بدون ضابطه مشخص، خودرو، نان، شیر و لبنیات، دارو، گاز، برق، بلیت قطار، کالاهای اساسی، ارز و... را گران کنند! علت چهارم، سیاست بازی و حاشیه‌سازی است. اتاق فکری که در ستاد جبهه اصلاحات 
بنا داشت به جای ارائه برنامه اقتصادی، روی دوقطبی‌سازی متمرکز شود، پس از انتخابات، ابتدا در قالب «شورای راهبری کابینه»،
 70 درصد وزیران و معاونان و مدیران را با نگاه غالبا سیاسی چید؛ و سپس، به «معاونت راهبردی» نقل مکان کرد تا عقل منفصل دولت باشد. قطعا از جمع سیاست‌باز (بعضا مجرمان و محکومان امنیتی)، تدابیر اقتصادی سازنده بیرون نمی‌آید. مقدمه ضروری برای مهار تورم، بازنگری در تیم اقتصادی و تعیین تکلیف فرمانده و برنامه، در کنار انسداد مجاری مشورت ضد کارشناسی است.
4) برخی عناصر تندرو با تعابیری مانند «پایان ماه عسل»، «پایان وفاق» و «مجلس ختم وفاق»(!) آقای پزشکیان را به رویکرد مقابله جویانه در برابر تصمیم نمایندگان مجلس دعوت کردند و حال آن که رئیس‌جمهور می‌تواند با استقبال از رای مجلس، آن را فرصتی برای تغییر ریل اقتصادی دولت قرار دهد و پیام آرامش و ثبات به اقتصاد بدهد. او می‌داند که مجلس، برادری خود را با دادن رای اعتماد (با وجود کارنامه ناموفق قبلی آقای همتی) ثابت کرده و اکنون، ایرادی بر تصمیم نمایندگان وارد نیست. اگر وزارت اقتصاد، مسئول «تنظیم سیاست‌های اقتصادی و مالی کشور و ایجاد هماهنگی در امور مالی» است، بنابراین می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در سکانداری کابینه اقتصادی ایفا کند و استیضاح از این جهت، یک فرصت است. استیضاح، اقدامی لازم، اما نا کافی است. و کفایت و کمال کار، به این است که تغییر وزیر، به تغییر رویکرد اقتصادی دولت هم بینجامد.
5) یکی از افراطیون ادعا کرده: «رأی عدم‌ اعتماد مجلس، اتلاف وقت و نوعی سرگرمی است و تا تحریم ‌ها برقرار باشد، وضعیت اقتصادی تغییر نخواهد کرد». کارشکنی استکبار، قابل انکار نیست؛ اما این عامل را نباید چنان پررنگ کرد که از متن آن، ناتوانی مدیریتی نتیجه گرفته شود. اگر فقط تحریم تعیین‌کننده بود، نباید تفاوت‌های چشمگیر در عملکرد دولت‌های روحانی و رئیسی پدید می‌آمد. می‌توان سه سال آخر دولت آقای روحانی را با سه سال دولت شهید رئیسی مقایسه کرد که چگونه صادرات سقوط کرده نفت، دوباره احیا شد؛ رشد اقتصادی منفی، به بالای 5 درصد بازگشت؛ واردات واکسن کرونا بدون FATF، از مرگ روزانه 700 نفر جلوگیری کرد؛ قطع گسترده برق در تابستان و زمستان مهار شد؛ واردات 8 میلیون تن گندم متوقف شد و خودکفایی تحقق یافت؛ 8 هزار کارخانه تعطیل و نیمه تعطیل احیا شد؛ تورمی که در کانال 50 درصد حرکت می‌کرد به کانال 30 درصد تنزل یافت؛ 1100 پروژه عمرانی به ارزش بیش از 500 هزار میلیارد تومان فقط در سال گذشته به بهره‌برداری رسید؛ و دولت رئیسی با وجود مضایق به ارث رسیده توانست 500 هزار میلیارد تومان اصل و سود اوراق سررسید شده را به علاوه بیش از 100 هزار میلیارد تومان تعهدات قانونی جدید (مانند متناسب‌‌سازی حقوق فرهنگیان و برخی اقشار دیگر) تامین و پرداخت کند. البته که دو سال و 9 ماه، زمان کمی برای جبران کم کاری‌های هشت سال قبل‌تر بود، اما مدیریت خستگی ناپذیر و سرشار از امید نشان داد که بی‌اعتنا به تحریم‌ها می‌توان به جبران عقب‌ماندگی‌ها پرداخت. راز این توانمندی (و بستن راه شرطی‌سازی اقتصاد نسبت به دشمن) را باید در صراحت روزهای آغازین ریاست جمهوری شهید رئیسی یافت، آنجا که خبرنگاری در کنفرانس مطبوعاتی پرسید «آیا در صورت رفع تحریم‌‌ها حاضر به ملاقات با رئیس ‌جمهور آمریکا هستید؟» و رئیسی با قاطعیت پاسخ داد: «خیر!».
6) دیروز، هم رئیس‌جمهور و هم آقای همتی، از جنگ اقتصادی دشمن گفتند. روشن است که تکرار ناشیانه و پر بسامد «مذاکره» چقدر می‌توانسته به این جنگ اقتصادی ضریب بدهد. رسانه‌ها و شخصیت‌های بسیاری در آمریکا و غرب اعتراف می‌کنند که سیاست «فشار حداکثری» شکست خورده است، اما خطای برخی دولتمردان و حامیان آنها در تاکید بر مذاکره، از نظر روانی، به معنای دمیدن در آتش فسرده «فشار حداکثری» بود و باید بررسی کرد که کدام مشاوران نااهل در این آتش دمیدند؟ آنها می‌خواستند بساط تحقیرشدگی زلنسکی و برخی مقامات دیگر اروپایی را برای مقامات ایرانی تدارک کنند. در عین حال باید دید که اگر دشمن، ستاد جنگ اقتصادی فعالی دارد، آیا دولت ما هم متقابلا «ستاد دفاع و مقاومت اقتصادی» را تدارک کرده است؟ اگر اختیار تحریم دست ما نیست، آیا تدابیری برای رفع خود تحریمی‌های مختلف اندیشیده‌ایم تا مثلا دلالی و سفته‌بازی و سوداگری کاذب و قاچاق، عرصه را بر تولیدکنندگان تنگ نکند، یا منابع و تسهیلات اقتصادی کمیاب، به جای هدر رفت، صرف حمایت از تولید و رونق معیشت مردم شود؟! آیا صادرات بی‌موقع برخی محصولات و ایجاد تورم در داخل و اختصاص دوباره ارز برای تنظیم بازار (مثلا درباره سیب زمینی)، کاهلی در مقابل قاچاق اقلام مختلف، عدم تامین به موقع سوخت نیروگاه‌ها، غفلت از اخلالگران ارزی و یا شیطنت برخی صادرکنندگان در بازگرداندن ارز در حالی که یارانه‌ها و امتیازات حمایتی دریافت می‌کنند و... هم به دشمن 
برمی‌گردد؟!
7) رونق اقتصادی، راه‌ حل جادویی ندارد. کالا هم نیست که پول بدهید و از بازار جهانی بخرید. هر کشوری موفقی شد، بی‌‌تردید به نسخه اقتصاد مقاومتی (صیانت و تقویت داشته‌‌های خود در مقابل رقبای خارجی، و تامین امنیت اقتصادی درونزا) عمل کرد. ما هم نیازمند اصلاحات اقتصادی هستیم، از جمله:
-اصلاح ساختار بودجه که ضد هدفمندی عمل می‌‌کند؛ ساماندهی واگذاری ارز برای واردات و بازگشت ارز‌های صادراتی.
-اصلاح نظام پولی و مالی تورم‌ساز و هدایت نقدینگی به سمت سرمایه‌گذاری مولد.
- اهتمام به رونق تولید در حوزه پیشران‌هایی مثل مسکن، شرکت‌های دانش‌‌بنیان، کشاورزی، خودرو، لوازم خانگی و نظایر آن.
- شفاف‌سازی معاملات، تسهیلات، گردش مالی و مالیات‌های پرداختی از طریق سامانه‌های شفافیت.
- اخذ مالیات کمرشکن از فعالیت‌های دلالی که گردش مالی هنگفت دارند و بازارها را مختل می‌کنند.
- فعال کردن معاونت اقتصادی در وزارت خارجه و برخی وزارت‌های دیگر برای تعدد بخشیدن به صادرات و شرکای تجاری.
8) دولت در معرض جنگ اقتصادی دشمن، هم باید به حمایت از تولید و تنوع صادرات اهتمام ورزد، و هم واگذاری منابع ارزی و ریالی را هدفمند کند. بدون عادلانه و هوشمندسازی «تسهیلات/ امتیازات/ یارانه‌های پرداختی»، ناترازی‌های موجود مرتفع نمی‌شود. این ماموریت، معارضان جدی هم دارد. میان حذف مطلق «یارانه‌ها/ تسهیلات/ امتیازات»- که تورم و فشار بر مردم را به دنبال دارد- یا پرداخت بی‌ضابطه، مسیر سومی هم وجود دارد و آن، «هوشمند/ عادلانه‌سازی پرداخت‌هاست. علت نقصان فعلی را باید در عدم اهتمام کافی به سامانه‌‌ها و ساز و کار‌های شفافیت‌ساز در عرصه‌‌هایی مثل «تولید و تجارت و صادرات و واردات» و شناسایی دقیق «دهک‌های درآمدی و میزان برخورداری» دید. بعضا هم سامانه‌های موجود مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گیرد.
9) برای ثبات اقتصادی و رونق معیشت مردم، همچنان که باید «لوازم» تدارک شود، با «موانع» و «معارضان» هم باید مبارزه شود. بخشی از تورم موجود‌، «انتظاری/ مصنوعی» و حاصل دستکاری است. نه تولید بدون زدودن علف‌های هرز جان می‌گیرد و نه ثبات اقتصادی، بدون مبارزه با التهاب‌آفرینان در بازار و فضای مسموم رسانه‌ای، تامین شدنی است. ذی‌نفعانی هستند که مصلحت خود را در زمین خوردن تولید و رونق دلالی و قاچاق می‌بینند. این منافع نامشروع، منطبق با مدار بزرگ‌تر اخلال است که از سوی اتاق جنگ اقتصادی دشمن هدایت می‌شود. از دو حال خارج نیست: یا باید بر مردم سخت گرفت، یا بر رانت‌جویان و مفسدان و اخلالگران. باید در کنار اصلاح روند‌های غلطی که موجب رانت و قاچاق و... می‌‌شود، ارتکاب جرائم اقتصادی را پر هزینه کرد. انتظار جدی از دولت و دو قوه دیگر، این است که زنجیره «لیبرالیسم اقتصادی گله‌گشاد» و «نسخه مطلوب اتاق جنگ دشمن» را قطع کنند. در این برخورد حکیمانه، هرگز نباید از انگ «مداخله دستوری» ترسید. سیاست‌گذاری و هدایت هوشمندانه، غیر از اقتصاد دولتی و دستوری است. کسانی که خون مردم را در شیشه می‌کنند، باید مجازات خیانت در میانه جنگ اقتصادی دشمن را متحمل شوند. مجازات بازدارنده هم، منحصر به حبس و اعدام نیست (که در جای خود لازم است)، و در بسیاری از موارد، جریمه‌ها و مجازات ‌های سنگین اقتصادی می‌‌تواند بازدارنده باشد. حاکمیت می‌‌تواند و باید، عرصه را بر رفتار‌‌های زیان رساننده به اقتصاد ملی و معیشت عامه مردم تنگ کند. این، قاعده پذیرفته حکمرانی در همه اقتصاد‌های پیشرفته است.
محمد ایمانی

+ نوشته شـــده در دوشنبه 03/12/13ساعــت 12:6 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالن : دو کلمه حرف حساب درباره استیضاح وزیر ناکارآمد!
چهارشنبه 8 اسفند 1403 09:23 ساعت
شناسه خبر : 383813

 

چنانچه مخالفان استیضاح، برنامه و کارکرد وزیر محترم اقتصاد را کارآمد و در جهت رفع مشکلات اقتصادی می‌دانند، چرا از استیضاح نگرانند؟ ایشان با کمک و مشاوره شما می‌توانند از عملکرد خود دفاع کنند و در نتیجه استیضاح رأی نخواهد آورد.
چنانچه مخالفان استیضاح، برنامه و کارکرد وزیر محترم اقتصاد را کارآمد و در جهت رفع مشکلات اقتصادی می‌دانند، چرا از استیضاح نگرانند؟ ایشان با کمک و مشاوره شما می‌توانند از عملکرد خود دفاع کنند و در نتیجه استیضاح رأی نخواهد آورد.
به گزارش رجانیوز، حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت: 
 
1- استیضاح آقای همتی، وزیر محترم اقتصاد، موضوع این وجیزه نیست بلکه سخن درباره استیضاح است، صرف‌نظر از اینکه موضوع آن وزیر اقتصاد کنونی و یا هر وزیر دیگری باشد. دراین‌خصوص گفتنی‌هایی هست که به نظر می‌رسد موردتوجه قرار نگرفته و یا توجه کمتری را درپی داشته است. بخوانید!
 
2- روز دوشنبه (6 اسفندماه جاری) آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم کشورمان در دیدار با اعضای مجمع نمایندگان استان همدان، در واکنش به طرح استیضاح آقای همتی، فرموده‌اند: «با تغییر آدم‌ها مشکل حل نخواهد شد»! که دراین‌خصوص باید گفت: اگر به گفته جناب ایشان «با تغییر آدم‌ها مشکل حل نخواهد شد»! و وزیر مربوطه در ایجاد و یا رفع مشکلات اقتصادی نقشی ندارد! چرا برای کابینه خود «وزیر جدید» انتخاب کرده‌اند؟! باتکیه‌بر این دیدگاه، می‌توانستند وزیر اقتصاد قبلی را در پست و جایگاه خود ابقا فرمایند و نیازی به تغییر وزیر اقتصاد نبود! ضمن آن که ابقای وزیر قبلی با شعار «وفاق ملی» آقای پزشکیان نیز همخوانی بیشتری داشت.
 
3- در اصل 89 قانون اساسی آمده است: «نمایندگان مجلس شورای اسلامی می‌توانند در مواردی که لازم می‌دانند هیئت وزیران یا هر یک از وزرا را استیضاح کنند». بنابراین استیضاح حق نمایندگان مجلس است، و سؤال این است که برخی از مدعیان اصلاحات چرا با قانون اساسی و حق مسلم نمایندگان مردم مخالفت می‌ورزند؟! اگر مجلس را در «رأس امور» می‌دانند که باید بدانند و اگر نمایندگان مجلس را منتخب مردم و «عصاره ملت» تلقی می‌کنند، که باید تلقی کنند، چرا با استیضاحی که خواسته بیش از یک‌صد و چهارده تن (تاکنون) از نمایندگان مردم است مخالفت می‌ورزند؟!
 
4- چنانچه مخالفان استیضاح، برنامه و کارکرد وزیر محترم اقتصاد را کارآمد و در جهت رفع مشکلات اقتصادی می‌دانند، چرا از استیضاح نگرانند؟ ایشان با کمک و مشاوره شما می‌توانند از عملکرد خود دفاع کنند و در نتیجه استیضاح رأی نخواهد آورد. و اما، اگر برنامه آقای وزیر و عملکرد ایشان را قابل قبول نمی‌دانند، مخالفت با استیضاح توجیه منطقی ندارد.
 
5- این نکته نیز گفتنی است که جناب پزشکیان رئیس‌جمهور محترم چندی قبل، در بازدید از وزارت اقتصاد و دارائی فرموده بودند: «اینکه بگوییم همه تقصیرها مربوط به یک نفر (وزیر اقتصاد) می‌شود بی‌انصافی است. برای پیش‌رفتن باید دست‌به‌دست هم بدهیم و باقدرت جلو برویم، باور داشته باشیم که می‌توانیم».
 
این بیان آقای دکتر پزشکیان مفهوم دیگری نیز دارد که بخشی از آن نگران‌کننده و بخشی دیگر، راهکاری امیدوار‌کننده است. بخش نگران‌کننده آن‌که وقتی مشکلات اقتصادی وجود دارد ولی ایشان می‌فرمایند، وزیر تقصیری ندارد، تأیید کرده‌اند که دولت برنامه حساب‌شده‌ای برای حل مشکلات ندارد! و بخش امیدوار‌کننده، این که به فرموده ایشان «برای پیش‌رفتن باید دست‌به‌دست هم بدهیم و باقدرت جلو برویم، باور داشته باشیم که می‌توانیم» و بدیهی است که باید چنین کنیم. و البته هیچ‌یک از دو بخش یاد شده منافاتی با استیضاح وزیر محترم اقتصاد ندارد.
 
چرا که مفهوم استیضاح، توضیح خواستن است بنابراین اگر توضیحات وزیر محترم اقتصاد برای اکثریت نمایندگان محترم مجلس، قانع‌کننده باشد، جناب وزیر به کار خود ادامه می‌دهند و چنانچه توضیحات ایشان قانع‌کننده نباشد، شخص دیگری با - موافقت مجلس- برای تصدی وزارت اقتصاد انتخاب می‌شود.

+ نوشته شـــده در شنبه 03/12/11ساعــت 7:43 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:پایانی بر یک روایت دروغ قالیباف: رهبری در این دیدار ک
رهبری در این دیدار کوتاه صراحتاً اعلام کردند که من به کسی تکلیف برای ماندن و یا نماندن نکردم. ایشان در ادامه نیز می‌فرمایند که هرچند افرادی پیش من آمدند تا من چنین سخنی را بگویم، اما من هرگز این موضوع را قبول نکردم. 
رهبری در این دیدار کوتاه صراحتاً اعلام کردند که من به کسی تکلیف برای ماندن و یا نماندن نکردم. ایشان در ادامه نیز می‌فرمایند که هرچند افرادی پیش من آمدند تا من چنین سخنی را بگویم، اما من هرگز این موضوع را قبول نکردم.
گروه سیاست-رجانیوز: روز یکشنبه، نگاه همه آزادگان جهان به بیروت بود تا وداع باشکوه مردم را با سید و سالار مقاومت را ببیند، اما تیم رسانه‌ای قالیباف حتی این روز را هم به بازی‌های سیاسی کشاند. به‌جای آنکه این لحظه فرصتی برای تکریم سید مقاومت باشد، باز هم دروغ‌های جناحی ادامه یافت. اکنون، برای پاسداشت این شهید عزیز و جلوگیری از تحریف واقعیت، باید ماجرای جلسه 6 تیر خیابان راهنمایی مشهد را شفاف بیان کرد.
 
ما هستیم و تا آخر می‌مانیم
سعید جلیلی در آخرین روز تبلیغات انتخاباتی پس از سفر به شیراز، به مشهد رفت و با استقبال بی‌نظیر مردم مواجه شد. ورزشگاه تختی مشهد پر از جمعیت بود و جلیلی در سخنرانی خود گفت: «وقتی مردم بیایند پای کار و حجت را تمام کنند، آن موقع چه کسی می‌تواند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند؟ ما هستیم و تا آخر می‌مانیم و با قدرت ادامه می‌دهیم.» این سخنان نشان داد که جلیلی اراده قوی برای ادامه رقابت‌های انتخاباتی دارد.
 
جلسه خیابان راهنمایی مشهد
از هفته‌ها قبل، افرادی مانند محسن رضایی جلساتی برگزار کرده بودند تا از میان نامزدهای منتسب به جریان انقلاب نامزدی واحد انتخاب شود. قالیباف در همه این جلسات مبنا را مقبولیت و نظرسنجی‌ها می‌دانست.
 
پس از سخنرانی دکتر جلیلی و حضور او در منزل مادر شهید رئیسی، جلسه‌ای با حضور او، سردار قاآنی و قالیباف برگزار شد. سردار قاآنی نه به عنوان فرمانده نیروی قدس، بلکه به عنوان دوستی قدیمی و فردی که نزد هر دو طرف احترام داشت، در این جلسه حضور یافت. قالیباف اصرار داشت که او باید نامزد نهایی باشد، اما پاسخ دکتر جلیلی این بود که او اصراری برای کنار کشیدن دیگران ندارد اما اگر قرار باشد کسی کنار برود، باید با همان استدلالی که قالیباف ارائه کرده یعنی نظرسنجی‌ها باشد، که اکنون برخلاف نظر قالیباف است. سردار قاآنی نیز تأیید کرد که منطق قالیباف همین بوده است.
 
بیان یک نسبت خلاف به رهبری
قالیباف که حالا تحت فشار قرار گرفته بود، ادعایی مطرح کرد که من برای ماندن، از طرف کسانی که به من تکلیف کردند بیایم، حجت شرعی دارم! این بیان قالیباف، عملا این تصور را ایجاد کرد که شخص رهبری به او برای ماندن در انتخابات تکلیف کرده‌اند. جلیلی که به صداقت قالیباف اعتماد کرده بود، گفت اگر چنین سخنی از رهبری باشد، او کنار می‌رود، اما خواست تا فردا صبر کنند.
 
جلسه بدون هیچ اتفاق دیگری به پایان رسید. فردای آن روز، یکی از دوستان نزدیک به ستاد سعید جلیلی وقت کوتاهی برای دیدار با رهبری گرفت و پرسید که آیا این ادعا صحت دارد؟ رهبری در این دیدار کوتاه صراحتاً اعلام کردند که من به کسی تکلیف برای ماندن و یا نماندن نکردم. ایشان در ادامه نیز می‌فرمایند که هرچند افرادی پیش من آمدند تا من چنین سخنی را بگویم، اما من هرگز این موضوع را قبول نکردم.
 
البته پس از برملا شدن این نسبت خلاف به رهبری، قالیباف اعلام می‌کند که تنها برداشت خود را نسبت به مواضع رهبری بیان کرده است.
 
پس از این اتفاقات دیگر صحنه روشن بود، جلیلی تصمیم گرفت در انتخابات بماند و در نهایت با استقبال ویژه مردم روبه‌رو شد و با 9 میلیون رأی راهی دور دوم شد. قالیباف نیز که گفته بود تنها یک نفر از میان نیروهای انقلاب باقی می‌ماند، برخلاف حرف خود عمل کرد و به امید نظرسنجی‌های فیک در رقابت ماند، اما در نهایت با 3 میلیون رأی شکست سختی خورد.
 
البته این اولین بار نبود که قالیباف به حرف خود پایبند نبود. در اسفند 91، هنگام تشکیل ائتلاف سه‌گانه با حداد عادل و ولایتی، قالیباف تأکید داشت که «ائتلاف سه‌گانه یک ائتلاف مکتبی است. اگر پایان این ائتلاف منجر به اختلاف شود، باید در دینداری ما شک کنید.» اما در نهایت، از میان آن سه نفر تنها حداد عادل کنار کشید و قالیباف و ولایتی باقی ماندند که نتیجه آن پیروزی حسن روحانی در انتخابات 92 بود. در سال 96 نیز، با وجود آنکه تمام نظرسنجی‌ها نشان می‌دادند قالیباف از شهید رئیسی عقب‌تر است، او همچنان تصور می‌کرد رأی بیشتری دارد.
 
هزینه از سید حسن برای کاهش فشار از قالیباف
برخی از حامیان قالیباف پس از شکست، به انتشار دروغ‌هایی همچون حضور سید حسن نصرالله در مشهد یا تماس او با جلیلی پرداختند. دروغ‌هایی که یکی پس از دیگری از سوی منابع خبری و رییس ستاد سعید جلیلی تکذیب شدند.
 
سعید جلیلی نیز امشب در جلسه حکمت سیاسی در قرآن روایت صریح خود از جلسه مذکور را بیان و اعلام کرد که حتی شخص قالیباف نیز از این دروغ حامیان خود تعجب کرده بود، هرچند نه شخص قالیباف و نه تیم رسانه‌ای او برای تکذیب یا جلوگیری از انتشار این دروغ بزرگ نسبت به شهید نصرالله، کوچکترین تلاشی نداشتند.

+ نوشته شـــده در پنج شنبه 03/12/9ساعــت 12:2 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تغالی:بی عرضگی مدیران شورای اردونان در اجرای صحیح طرح هوشمن

بی عرضگی مدیران شورای اردونان در اجرای صحیح طرح هوشمندسازی نان

 
تصاویر ممکن است تحت قانون حق نشر باش
 
1- «ضعف و ناکارآمدی خدمات درمانی در هند، ریشه‌ای عمیق دارد. خدمات درمانی دولتی در هند- حداقل در ظاهر- ارزان و به طورگسترده قابل دسترسی است و کارکنان آن عموما از صلاحیت‌های مورد نیاز برخوردارند. اما حتی فقیرترین هندی‌ها از تسهیلات درمانی بخش دولتی استفاده نمی‌کنند. در عوض خدمات بسیار گران قیمت‌تر، نامنظم‌تر و گاه حتی پرعیب و نقص‌تر بخش خصوصی را ترجیح می‌دهند. این به دلیل نوع رفتارِ غیرعقلانی هندی‌ها نیست. بلکه مردم قادر نیستند از امکانات دولتی که به سبب «کارگریزی» مختل شده است، هیچ درمانی دریافت کنند. اگر یک هندی از این امکانات دولتی بازدید کند، نه تنها هیچ‌ پرستاری را در آنجا نخواهد یافت بلکه ممکن است، حتی نتواند وارد ساختمان شود، چرا که در اکثر اوقات مراکز درمانی دولتی این کشور تعطیل‌اند. سال 2006 «سواماندیر» که یک سازمان غیر‌دولتی است، به همراه گروهی از اقتصاددانان، مجموعه‌ای از محرک‌ها را برای تشویق‌ پرستاران ناحیه «اوئادیپور» واقع در «راجستان» طرح ریزی کردند تا آنها بر سر کار حاضر شوند. تمهید آنها ساده بود: سواماندیر با استفاده از دستگاه‌های کارت خوان، تاریخ و زمان حضور‌ پرستاران را در ساختمان ثبت کرد. فرض بر آن بود که ‌پرستاران سه بار در روز کارت‌های ورود و خروج خود را در این دستگاه‌ها بکشند، تا از ورود بموقع، حضور در محل خدمت و خروج بموقع آنها اطمینان حاصل شود. اگر این تمهید جواب می‌داد و ارائه خدمات درمانی از لحاظ کمی وکیفی افزایش می‌یافت، نمونه‌ای قدرتمند از صحت این نظر بود که راه‌حل‌های ساده‌ای برای مسائل کلیدی توسعه وجود دارد. مدت کوتاهی پس از به اجرا درآمدن این برنامه، افزایش شدیدی در حضور ‌پرستاران به وجود آمد. اما این وضعیت چندان طول نکشید. کمی بیش از یک سال از اجرای طرح «سواماندیر» نگذشته بود که مجریان محلی بخش سلامت، عامدانه به تضعیف آن پرداختند. کارگریزی به سطح معمول خود بازگشت و افزایش چشمگیری در روزهای معاف از کار ایجاد شد؛ که به معنای آن بود که‌ پرستاران در واقع سر کار خود حاضر نمی‌شوند. این وضع اما رسما مورد تایید مسئولان محلی [مدیران میانی و رده پایین] بخش سلامت بود. کمی بعد مشکلات سخت‌افزاری هم شروع و به شدت افزایش یافت و دستگاه‌های ثبت ورود و خروج خراب شدند(!) اما سواماندیر به دلیل عدم همکاری کارمندان محلی بخش سلامت قادر به تعویض آنها نبود....» (چرا ملت‌ها شکست می‌خوردند، فصل پانزده، صفحه 590 و 591)
2- طرح ساماندهی آرد و نان در ایران در تاریخ 13 تیر 1383 با تصویب «طرح ساماندهی بازار گندم، آرد و نان» توسط هیئت وزیران آغاز شد. (سایت مرکز پژوهش‌های مجلس) در اردیبهشت 1401 نیز طرح هوشمندسازی آرد و نان با هدف جلوگیری از قاچاق آرد و بهبود کیفیت نان اجرا شد. (دنیای اقتصاد30 /5/1403) بر اساس آمارهای موجود، اجرای این طرح‌ها تأثیرات قابل‌توجهی در کاهش قاچاق آرد داشته است. به‌عنوان‌مثال، در سال 1401، با اجرای طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان، حدود 1.5 میلیون تن در مصرف آرد صرفه‌جویی شد که معادل 27 هزار میلیارد تومان کاهش هزینه برای دولت بود.(همشهری 8/6/ 1402) از جمله مهم‌ترین اهداف اجرای این طرح، جلوگیری از قاچاق گسترده آرد ارزان ایرانی و صرفه‌جویی در مصرف آن اعلام شد. همچنین جلوگیری از «آزادفروشی» آردهای ارزان‌قیمت دولتی. ماجرا از این قرار بود که، به دلیل اختلاف بالای قیمت بین آرد آزاد و آرد دولتی، برخی نانوایی‌ها به جای پختن نان، بخشی از این آرد را بدون این که زحمت پخت و فروش آن را به جان بخرند، با قیمت خیلی بالا‌تر در بازار آزاد می‌فروختند. اجرای این طرح شروع طوفانی داشت و همان‌طورکه به بخشی از دستاوردهای آن اشاره شد، تا حد زیادی به اهداف خود رسید. اما رفته رفته- بنا به دلایلی که در ادامه به بخشی از آن خواهیم پرداخت- شاهد این موضوع بودیم که، برخی نانوایی‌ها، با یافتن راه‌های‌گریز و باگ‌های موجود دوباره تخلفات را از سرگرفته‌اند. کما فی‌السابق نانی را که قیمت مصوب آن مثلا 2500 تومان است، 
با پاشیدن چند دانه کُنجد، به مبلغ 10 هزار تومان یعنی 4 برابر 
قیمت به مصرف‌کننده می‌فروشند. از آنجایی که 10 هزار تومان 4 برابر 2500 تومان است، 90 درصد نانی که در هر بار وارد تنور می‌شود، کُنجدی است و عملا نان ساده‌ زیادی پخت نمی‌شود! گاه می‌بینیم در برخی نانوایی‌ها دستگاه‌های مخصوص خرید نان هم، گوشه‌ای افتاده و نانوا به راحتی آن را به «وسیله‌ای بی‌مصرف» تبدیل کرده است. چگونه؟! مشتری 2 عدد نان می‌خواهد. نانوا 20 هزار تومان می‌گیرد و کارت را در دستگاه پوز قدیمی می‌کشد! یا در همان دستگاه جدید، تعداد را 8 عدد می‌زند! به همین راحتی...!
با این که هنوز - بنا به دلایل متعدد- مثل رعایت بسیاری از نانوایی‌ها یا نیاز نداشتن برخی نان‌ها (مثل نان لواش) به کُنجد! دستگاه‌های هوشمند هنوز تا اندازه‌ای کارکرد خود را حفظ کرده‌اند اما، رفته رفته نانوایی‌های متخلف می‌روند به سمت احیاء آزادفروشی و گران‌فروشی. آنها تعداد واقعی نان فروش رفته را در سیستم ثبت نمی‌کنند و بدین ترتیب اقدام به آزاد فروشی می‌کنند. همانکه، یکی از اهداف اصلی از راه‌اندازی این طرح، مقابله با آن بود. مواردی زیادی دیده شده که نانوا کارت را روی دستگاه پوز معمولی کشیده است تا در سیستم ثبت نشود! وقتی علت را می‌پرسی می‌گوید، دستگاه اصلی خراب است! این را با رضایت کامل می‌گوید! مشکل کار کجاست؟! آیا این طرح اشتباه بود؟ بخوانید:
3- از آنجایی که این طرح (هوشمند‌سازی آرد و نان و تجهیزکردن نانوایی‌ها به کارت‌خوان‌های مخصوص) هنوز مزایای زیادی دارد و به اندازه خود می‌تواند از خسارات و هزینه‌های قبل از هوشمند‌سازی جلوگیری کند، نمی‌توان گفت، طرح اشتباه بود. مسئله این است که وقتی طرحی به ویژه پُرهزینه و بزرگ آغاز می‌شود، باید «منفذ»‌های آن از قبل شناسایی و راه‌های دور خوردن آن پیش‌بینی و رفع شود. اگر چنانچه قابل پیش‌بینی نبودند باید بلافاصله پس از نشان دادن خود، اقدام به رفع آنها کرد. اکنون بسیاری از این منفذ‌ها خود را نشان داده است و به راحتی می‌توان آنها را رفع کرد؟ مسئله اصلی در حال حاضر این نیست که «چرا اصلا این طرح را پیاده کردیم؟» مسئله اصلی این است که «چرا با وجود مشخص شدن راه‌های دور خوردن طرح، اقدامی صورت نمی‌گیرد؟!» پاسخ این سؤال مهم، همان «رضایت»ی است که در چهره آن نانوا در ایران - و آن‌ پرستار و مدیر محلی در هند- از خراب بودن دستگاه مخصوص مشاهده کردیم! خراب بودن دستگاه و بودن منفذ‌ها، برای عده‌ای نان دارد. قاچاق آرد و نان درست مثل قاچاق سوخت و بنزین، آورده سرسام‌آوری برای قاچاقچیان دارد. جایی که «پول» هست، امکان وقوع تخلف بالاست. راه‌حل برداشتن دستگاه‌های مخصوص در نانوایی‌ها یا پمپ بنزین‌ها نیست. قاچاقچی‌ها آرزو می‌کنند این دستگاه‌ها برداشته شود تا همان کارکردی که ایجاد کرده هم، نباشد. راه‌حل، بستن این منفذهایی است که اکنون خود را نشان داده‌اند. راه‌حل، رها نکردن قوانین قضائی است که برای چنین شرایطی نوشته شده‌اند! نقش و تاثیر مدیران میانی و رده پایین را نباید دست کم گرفت. این را ما نمی‌گوییم، علم مدیریت می‌گوید. بخوانید:
4- مدیریت خوانده‌ها می‌گویند «نقش مدیران میانی و رده پایین در سازمان بسیار حیاتی است، زیرا آنها به ‌عنوان حلقه واسط بین استراتژی‌های کلان سازمان و عملیات اجرائی عمل می‌کنند.» و چنانچه این مدیران کار خود را به‌درستی انجام ندهند، طرح‌ها و استراتژی‌ها صرفاً روی کاغذ باقی می‌مانند. (فلوید اس.دابلیو و وولدریج.بی 1992) مدیران میانی و رده پایین «حلقه واسط بین مدیریت ارشد و کارکنان» نیز هستند و وظیفه دارند پیام‌های مدیریتی را به کارکنان منتقل کرده و مشکلات و نیازهای کارکنان را به مدیران ارشد گزارش دهند. ضمن این که، همین مدیران میانی و رده پایین هستند که «در خط مقدم مواجهه با مشکلات و بحران‌ها قرار دارند و باید تصمیمات سریع و مؤثر بگیرند.» (میتزبرگ اچ 1973) اگر به یک «چارت سازمانی» نگاه کنید، سلسله مراتب و روابط بین بخش‌ها و افراد را خواهی دید. همه این افراد و سازمان‌ها مثل حلقه‌های زنجیری هستند که به یکدیگر وصلند. اختلال در عملکرد هر یک از این حلقه‌ها، باعث ایجاد اختلال درکل سیستم می‌شود. مسئله‌ای که در این یادداشت به آن پرداختیم، اختلال در یکی از این حلقه‌ها نبود. مسئله این بود که‌، چرا این اختلال رفع نمی‌شود! چرا به نظر می‌رسد برخی از وجود 

+ نوشته شـــده در سه شنبه 03/11/30ساعــت 3:22 عصر تــوسط عباس | نظر
فشار حداکثری یا اشتباه حداکثری؟/ راهبرد آمریکا علیه ایران چهگونه

 

در حالی که اصلاح‌طلبان خود را مدعی کاهش تنش و جلوگیری از جنگ معرفی می‌کنند، اما در عمل، با درک نادرست از معادلات بین‌المللی و دیپلماسی، امنیت ملی ایران را در معرض تهدید قرار داده‌اند.
گروه بین‌الملل-رجانیوز: بررسی مواضع اخیر مقامات آمریکایی، به‌ویژه اظهارات «مایک والتز»، مشاور امنیت ملی دولت ایالات متحده و «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور این کشور، نشان‌دهنده وجود نوعی اجماع در میان محافل تصمیم‌سازی سیاست خارجی آمریکا در خصوص جایگاه جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی است.
 
اشتباه محاسباتی دشمن
مایک والتز، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ، در گفت‌وگویی با شبکه خبری سی‌بی‌اس نیوز در تاریخ 30 دی 1403 اظهار داشت: «ایران در وضعیت ضعف قرار گرفته و اکنون زمان اتخاذ تصمیمات کلیدی است. ما تا یک ماه آینده این تصمیمات را خواهیم گرفت.»
 
همچنین، دونالد ترامپ در مصاحبه‌ای با شبکه فاکس نیوز در تاریخ 23 بهمن 1403 در ادامه لفاظی‌های خود علیه ایران گفته است: «همه فکر میکنند که اسرائیل با کمک یا تایید ما قصد دارد آنها را بمباران کند. من ترجیح می‌دهم این اتفاق نیفتد. من ترجیح می‌دهم به معامله ای با ایران برسیم که در آن بتوانیم توافقی انجام دهیم، نظارت کنیم، بررسی کنیم، بازرسی کنیم و سپس یا آن را نابود می کنیم یا فقط مطمئن شویم که این برنامه وجود ندارد. توافق قبلی اوباما (برجام) که در حال انقضا است به آنها اجازه می داد سلاح هسته ای داشته باشند. شما بطور ویژه نمی توانید به ایران اجازه دهید سلاح هسته ای داشته باشد، زیرا آنها بسیار بسیار ستیزه جو هستند.  اما دو راه برای متوقف کردن آنها وجود دارد: با بمب یا با یک تکه کاغذ نوشته شده. و من ترجیح می دهم توافقی را انجام دهم که به آنها آسیبی نرساند. و فکر می کنم آنها هم همین را می خواهند. من فکر میکنم ایران بسیار نگران است. اگر با شما صادق باشم، من فکر میکنم ایران بسیار ترسیده است، زیرا دفاع هوایی آنها تقریباً از بین رفته است. شاید آنها در حال تلاش برای تدارک دفاع جدید هستند، اما دفاع آنها تا حد زیادی از بین رفته است. ایران در وضعیت بسیار بدی است.»
 
از سیگنال‌های داخلی تا تهدیدهای خارجی
بررسی مواضع و اظهارات مقامات آمریکایی درباره ایران نشان‌دهنده وجود شکاف‌های جدی در درک صحیح آن‌ها از موقعیت منطقه‌ای و ظرفیت‌های جمهوری اسلامی ایران است. این تحلیل‌ها حاکی از آن است که در فرآیند تصمیم‌سازی سیاست خارجی ایالات متحده، این باور تقویت شده که تحولات اخیر در غرب آسیا به تضعیف جایگاه ایران منجر شده و شرایط را برای افزایش فشارها و کسب امتیازات بیشتر از تهران فراهم آورده است.
 
اصلاح‌طلبان یار دوازدهم ترامپ
یکی از عوامل کلیدی در شکل‌گیری این برداشت نادرست، عدم شناخت صحیح ایالات متحده از قدرت مردمی، نظامی و دفاعی ایران است. این مسئله تا حد زیادی ناشی از کنش‌های جریان غرب‌زده داخلی است که از طریق ارسال سیگنال‌های ضعف، زمینه را برای تداوم فشارهای خارجی فراهم کرده‌اند. در حالی که اصلاح‌طلبان خود را مدعی کاهش تنش و جلوگیری از جنگ معرفی می‌کنند، اما در عمل، با درک نادرست از معادلات بین‌المللی و دیپلماسی، امنیت ملی ایران را در معرض تهدید قرار داده‌اند. در ماه‌های اخیر، برخی از مسئولان غرب‌زده و رسانه‌های همسو با آن‌ها، به‌طور مداوم پیام‌هایی مبتنی بر ضعف و نیاز به توافق با غرب را مخابره کرده‌اند. این موضع‌گیری‌ها که با درخواست‌های مکرر برای مذاکره همراه بوده، منجر به شکل‌گیری تصور نادرستی در میان سیاست‌گذاران آمریکایی شده است. در نتیجه، این سیگنال‌های داخلی، به تصمیم‌سازان آمریکایی القا کرده که ایران در موقعیتی شکننده قرار دارد و می‌توان از طریق فشار حداکثری، جمهوری اسلامی را به پذیرش مطالبات یک‌جانبه وادار کرد.
 
در همین راستا، دولت دونالد ترامپ با اتکا به این ارزیابی‌های نادرست، دو گزینه محدود را در برابر ایران ترسیم کرده است: پذیرش شروط یک‌جانبه ایالات متحده و خلع سلاح دفاعی، یا مواجهه با اقدام نظامی. این سیاست که به‌عنوان راهبرد «چماق و هویج» شناخته می‌شود، در مورد ایران تحت تأثیر اقدامات نابخردانه و پیام‌های نادرست جریان‌های غرب‌زده داخلی، شکل ویژه‌ای به خود گرفته است، به‌گونه‌ای که حتی گزینه امتیازدهی متقابل نیز از معادلات حذف شده است. در واقع، ایالات متحده با این محاسبه نادرست، تلاش کرده است که ایران را در برابر انتخابی دوقطبی، یعنی «تسلیم» یا «تقابل» قرار دهد و از این طریق فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی را در چارچوب راهبردهای تهدیدمحور تشدید کند.
 
با وجود تأکید رهبر معظم انقلاب بر ضرورت اصلاح اشتباه محاسباتی دشمن، همچنان برخی از مسئولان با گرایش‌های غرب‌گرایانه بر مذاکره با آمریکا و ارسال سیگنال‌های ضعف اصرار دارند. این رویکرد نه‌تنها در تضاد با راهبردهای کلان نظام برای خنثی‌سازی فشارهای خارجی است، بلکه عملاً به تکمیل دستگاه اشتباه محاسباتی دشمن کمک می‌کند. اصرار بر مذاکره یک‌جانبه و نادیده گرفتن تجارب گذشته، موجب تقویت این تصور در میان سیاست‌گذاران آمریکایی شده که جمهوری اسلامی در برابر فشارهای فزاینده، ناگزیر به عقب‌نشینی است. این در حالی است که راهبرد صحیح در مواجهه با چنین تهدیداتی، تقویت مؤلفه‌های قدرت ملی و افزایش بازدارندگی در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی است. از این منظر، اتخاذ سیاست‌هایی که دشمن را در محاسبات نادرست خود ثابت‌قدم نگه می‌دارد، نه‌تنها امنیت و منافع ملی را به خطر می‌اندازد، بلکه هزینه‌های بیشتری بر کشور تحمیل خواهد کرد. اصلاح این روند و حرکت در مسیر تقویت درک واقعی از قدرت جمهوری اسلامی ایران، نه‌تنها در سطح داخلی بلکه در نظام بین‌الملل، ضرورتی انکارناپذیر است که نیازمند انسجام داخلی، هوشیاری نخبگان و اتخاذ راهبردهای دیپلماتیک هوشمندانه است.
 
قدرت ایران، فراتر از محاسبات دشمنان
در چنین شرایطی، نمایش قدرت و اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران در برابر دشمنان، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. توانمندی‌های بی‌نظیر نظامی و دفاعی کشور باید به‌گونه‌ای آشکار شود که هرگونه خطای محاسباتی دشمن در برآورد میزان قدرت بازدارندگی ایران تصحیح گردد. در این راستا، حرکت به سمت حداکثرسازی توان نظامی و دفاعی نه‌تنها یک راهبرد منطقی، بلکه یک الزام راهبردی برای حفظ ثبات و امنیت ملی محسوب می‌شود. همچنین، تبیین و تأکید بر خطوط قرمز ایران در سیاست خارجی و دفاعی باید به‌گونه‌ای باشد که دشمنان درک روشنی از حدود و مرزهای غیرقابل مذاکره جمهوری اسلامی داشته باشند.
 
انسجام ملی، که یکی از مؤلفه‌های کلیدی قدرت کشور است، باید به‌طور مستمر تقویت و به نمایش گذاشته شود. در همین راستا، حضور پرشور و گسترده ملت شریف ایران در راهپیمایی 22 بهمن، پاسخی قاطع به ادعاهای بی‌اساس دشمنان درباره شکاف داخلی در ایران بود و موجب تصحیح بخشی از اشتباه محاسباتی آن‌ها شد. در این چارچوب، مسئولان کشور موظف‌اند که با اتخاذ سیاست‌های صحیح، این روند را تکمیل کنند. مسئولان باید با اجتناب از ارسال هرگونه پیام ضعف و پرهیز از پذیرش محاسبات نادرست طرف مقابل، دستگاه تحلیل و تصمیم‌گیری دشمن را اصلاح کرده و تصویری واقعی از قدرت و اراده ملی ایران ارائه دهند. تحقق این امر، مستلزم همسویی کامل سیاست‌گذاران با راهبردهای کلان رهبر معظم انقلاب و اتخاذ مواضعی قاطع و اصولی در برابر فشارهای خارجی است.
 
ایالات متحده آمریکا در طول تاریخ، همواره در تحلیل و ارزیابی‌های خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران دچار خطای محاسباتی بوده است. این خطای راهبردی موجب شده تا سیاست‌های خصمانه این کشور، نه‌تنها به تحقق اهداف موردنظر واشنگتن منجر نشود، بلکه در نهایت به ناکامی و شکست سیاست‌های مداخله‌جویانه آن بینجامد. تجربه تاریخی نشان می‌دهد که هرگاه آمریکا تلاش کرده است با اعمال فشارهای اقتصادی، سیاسی یا حتی تهدیدات نظامی، اراده ملت ایران را متزلزل کند، نتیجه‌ای معکوس دریافت کرده است؛ چرا که چنین اقداماتی همواره به افزایش انسجام داخلی، تقویت قدرت بازدارندگی و تثبیت جایگاه ایران در نظام بین‌الملل منجر شده است.
 
در شرایط کنونی نیز، سیاست‌های خصمانه دولت ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران، با اتکا به اراده مردمی، مقاومت و خوداتکایی، توانایی ایستادگی در برابر فشارهای خارجی را دارا بوده و قابلیت تبدیل تهدیدات به فرصت‌های راهبردی را فراهم می‌آورد. تاریخ معاصر به‌وضوح نشان داده است که هیچ‌یک از راهبردهای فشار حداکثری و تهدیدهای نظامی نتوانسته است ایران را وادار به عقب‌نشینی از مواضع اصولی خود کند. بر این اساس، تداوم این رویکردهای خصمانه نه‌تنها ناکارآمد خواهد بود، بلکه به تقویت هرچه بیشتر عزم ملی و ارتقای جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد.

+ نوشته شـــده در پنج شنبه 03/11/25ساعــت 11:12 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:چرا مذاکره با آمریکا غیرعاقلانه است؟!(یادداشت روز)

 

رهبر حکیم انقلاب روز گذشته در دیدار  فرماندهان نیروی هوائی و پدافند هوائی ارتش با اشاره به مطالب و بحث‌هایی درباره مذاکره در روزنامه‌ها و فضای مجازی و سخنان برخی افراد، فرمودند: «محور این حرف‌ها، موضوع مذاکره با آمریکا است و از مذاکره به عنوان یک امر خوب یاد می‌کنند، انگار کسی مخالف خوب بودن مذاکره است.»
ایشان با اشاره به پُرکاری وزارت امور خارجه کشورمان در زمینه مذاکره و رفت‌وآمد و انعقاد قرارداد با همه کشورهای دنیا، تأکید کردند: «تنها استثنایی که در این زمینه وجود دارد آمریکا است. البته اسم رژیم صهیونیستی را به‌ عنوان استثنا نمی‌بریم؛ چرا که این رژیم اساساً دولت نیست بلکه یک باند جنایتکار و غاصب سرزمین است.»
رهبر معظم انقلاب در تبیین علت استثنا بودن آمریکا از مذاکره، تجربه منفی دهه 90 و حدود 2 سال مذاکره با آمریکا و چند کشور دیگر را که منجر به انعقاد معاهده هسته‌ای(برجام) شد را دلیلی بر بی‌فایده بودن مذاکره با آمریکا خواندند و افزودند: «دولت آن روز ما، با آنها نشست، رفت‌وآمد و مذاکره کرد، خندیدند، دست دادند و رفاقت و همه کار کردند و معاهده‌ای تشکیل شد که در آن، طرف ایرانی با سخاوت بسیار زیاد، امتیازهای زیادی به طرف مقابل داد اما آمریکایی‌ها به آن معاهده عمل نکردند.»
ایشان استفاده از تجربه «دو سال مذاکره و امتیاز دادن و کوتاه آمدن اما به نتیجه نرسیدن» را ضروری برشمردند و افزودند: «آمریکا همان معاهده را با وجود نقص‌هایی که داشت نقض کرد و از آن خارج شد. بنابراین، مذاکره با چنین دولتی، غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و نباید با آن مذاکره کرد.»
بله، تجربه می‌گوید که مذاکره با آمریکا نه‌تنها فایده‌ای ندارد، بلکه خسارت‌بار هم هست. به این موارد توجه کنید:
- آمریکا با زبان و عمل می‌گوید که اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشور‌های شرق آسیا (کره شمالی) می‌گوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانه‌اند که با شما مذاکره کنند؟! شما به مذاکره‌ای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید.(حسن روحانی، رئیس‌جمهور اسبق، آبان 96)
- آمریکایی‌ها به بهانه‌های مختلف به ‌دنبال اعمال یک‌سری تحریم‌های جدید هستند که با هیچ منطق و روح و متن برجام هم سازگار نبوده و در تعارض است.(حسن روحانی، تیر 96)
- توافق با آمریکا به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد. (محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امور خارجه، بهمن 97)
- راجع به برجام، ساعت‌ها مذاکره شد، سپس آقای ترامپ با یک امضای سریع آن را باطل اعلام می‌کند. آیا می‌توان با چنین فردی وارد مذاکره شد؟ آیا این اقدام چیزی جز یک نمایش تبلیغاتی است؟!(محمدجواد ظریف، مرداد 97)
- ظریف- شهریور 97- در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان و در پاسخ به این سؤال خبرنگار که «اگر شما احساس می‌کردید آمریکا به تحریم‌ها اعتیاد دارد، چرا توافق را ادامه دادید؟» گفت: «این شاید یک اشتباه بوده است اما مشکل اینجا بود که احساس ما این بود که ایالات متحده یاد گرفته که دست‌کم در مورد ایران، تحریم‌ها علی‌رغم ایجاد مشقت‌های اقتصادی، نتایج سیاسی مد نظر آنها را به بار نمی‌آورند و من فکر می‌کردم که آمریکایی‌ها این درس را یاد گرفته‌اند. متأسفانه، اشتباه می‌کردم.»
- من اعتراف می‌کنم که اشتباه کردم و به حرف جان کری(وزیر خارجه وقت آمریکا) اعتماد کردم.» (اظهارات ظریف در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس‌، آذر 95)
- آیا آمریکا آماده است به متن برجام پایبند باشد، روحش به کنار. تاکنون واشنگتن هر دو را زیر پا گذاشته است.(ظریف، اردیبهشت 96)
- توافق هسته‌ای ایران و گروه 5+1 موسوم به برجام، «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران دربر نداشته است.(ولی‌الله سیف، رئیس‌ وقت بانک مرکزی ایران در مصاحبه‌ با تلویزیون بلومبرگ، فروردین 96)
- در مسئله برجام، در بعد تحریم و مسائل دیگر سیاسی، آمریکایی‌ها از شیوه نادرستی استفاده می‌کنند.(علی‌اکبر صالحی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی، شهریور 95)
- آمریکا تاکنون کار خاصی انجام نداده یا آنگونه که باید عمل می‌کرد عمل نکرده است، به‌ویژه در چراغ سبز نشان دادن به بانک‌های بزرگ، کوتاهی کرده است تا این بانک همچنان با تردید و دودلی با ایران تعامل داشته باشند گویا در این زمینه سخن شفافی را از آمریکایی‌ها نشنیده‌اند، آمریکا در ظاهر وانمود می‌کند در این زمینه به وظیفه‌اش عمل کرده است اما در خفا و پشت پرده نه‌تنها کاری انجام نداد بلکه سعی کرد همه چیز را به بن بست بکشاند.(علی‌اکبر صالحی، بهمن 95)
- صریح می‌گویم، مذاکره با آمریکا فایده‌ای ندارد.(مجید تخت‌روانچی، عضو وقت تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، مرداد 97)
- متاسفانه در شرایط کنونی در مسئله توافق هسته‌ای هیچ راه‌حل منفعت‌آوری در مقابل کشورمان وجود ندارد.(روزنامه اعتماد، آذر 97)
- تصویری که امروز از توافق هسته‌ای و تحریم‌ها داریم آن است که ایران موبه‌مو تعهدات هسته‌ای خود را اجرا می‌کند، اما تحریم‌هایی را تحمل می‌کند که به مراتب سخت‌تر از دوره قبل از توافق است.(روزنامه سازندگی، دی 97)
اظهارات مقامات سابق و اعتراف رسانه‌های غربگرا درباره نتایج مذاکره و توافق با آمریکا، به موارد مذکور ختم نمی‌شود. این اظهارات و اعترافات، مُشتی است نمونه خروار. اینها همگی از مصادیق تجربه مذاکره با آمریکاست. تجربه‌ای بسیار مهم و البته پرهزینه. با این‌حال جریان غربگرا که بارها ثابت کرده است که «غایب همیشگی کلاس تاریخ است» در ماه‌ها و هفته‌های اخیر با شلوغ‌بازی در پی آن است تا خسارت محض مذاکره و توافق با آمریکا را مجددا به مردم ایران تحمیل کند. 
رهبر معظم انقلاب- 11 آبان 96- در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان فرمودند: «بعضی‌ها هستند که می‌گویند حالا یک‌جوری، مثلاً یک‌ذرّه، با آمریکا کنار بیاییم، شاید دشمنی‌شان کم بشود؛ نه، حتّی به آنهایی هم که به آمریکا اعتماد کردند، به آمریکا امید بستند، به سراغ آمریکا رفتند برای کمک گرفتن، رحم نکردند؛ [مثل] چه ‌کسی؟ دکتر مصدّق. دکتر مصدّق برای اینکه بتواند با انگلیسی‌ها مبارزه کند و در مقابل انگلیسی‌ها بایستد به خیال خودش، رفت سراغ آمریکایی‌ها؛ با آنها ملاقات کرد، مذاکره کرد و درخواست کرد؛ [به آنها] اعتماد کرد. کودتای بیست‌وهشتم مرداد نه به‌وسیله‌ انگلیس [بلکه] به ‌وسیله‌ آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدّق. یعنی حتّی به امثال مصدّق هم اینها راضی نیستند.»
بیانیه الجزایر نخستین تجربه تلخ ایران از توافق با آمریکا، پس از انقلاب اسلامی بود. توافقی که با خوش‌خیالی برخی مقامات و غفلت از سیاست‌های فریبنده ایالات متحده حاصل شد و برگ دیگری از بدعهدی‌ آمریکا را رقم زد.
برجام نیز جدیدترین سند بدعهدی آمریکا در مقابل ایران است. در شرایطی که دولت یازدهم و دوازدهم، به صورت پیش‌دستانه تمامی تعهدات خود را انجام داد، دولت‌های آمریکا (هم در دوره جمهوری‌خواهان و هم دوره دموکرات‌ها) به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده و توافق را به صورت فاحش نقض کردند.
با این‌حال حتی اگر سابقه مذاکره و توافق ایران و آمریکا را هم کنار بگذاریم و سراغ دیگر نمونه‌ها در کشورهای خارجی برویم، به وضوح می‌بینیم که دولت آمریکا «قاتل زنجیره‌ای توافقات بین‌المللی» است. 
پیمان ورسای(پیمانی که بین دولت‌های پیروز جنگ (انگلیس، روسیه، فرانسه و آمریکا) و متحدین شکست خورده (آلمان، ایتالیا، اتریش- مجارستان) حاصل شد و عهدشکنی آمریکا در این پیمان، وقوع جنگ جهانی دوم را کلید زد، ماجرای فتح نورماندی در جنگ جهانی دوم و بدعهدی آمریکا در مقابل انگلیس، پیمان «اوکاس» میان استرالیا و آمریکا و بدعهدی آمریکا در مقابل فرانسه، پیمان «سالت 2» میان آمریکا و شوروی، توافق
agreed framework میان آمریکا و کره شمالی و... تنها بخش کوچکی از عهدشکنی و بی‌عملی دولت آمریکا در توافقات بین‌المللی است.
«مایک پمپئو» وزیر خارجه اسبق آمریکا که به مدت یک سال نیز در دولت ترامپ رئیس سازمان سیا بود، پیش از این در اظهارنظری گفته بود: «زمانی که رئیس سازمان سیا بودم در سازمان دروغ می‌گفتیم، تقلب می‌کردیم، دزدی هم می‌کردیم. در سازمان سیا برای دروغ، تقلب و دزدی کلاس‌های آموزشی برگزار می‌شود. این کارها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است.»
عهدشکنی‌های آمریکا در مقابل ایران و انگلیس و فرانسه و روسیه و مصر و لیبی و کره شمالی و افغانستان و اوکراین و... با یک جست‌وجوی ساده اینترنتی در دسترس است. با این‌حال حامیان مذاکره با آمریکا، چشمان خود را بر این واقعیت‌های آشکار بسته و برای مذاکره با ترامپ سر و دست شکسته و غش و ضعف می‌روند. 
بهتر است حامیان «مذاکره و اعتماد به آمریکا» به‌ جای این شلوغ‌بازی‌ها، کمی درباره سرنوشت «معمر قذافی» و «حسنی مبارک» و «اشرف غنی» و... وقت گذاشته و عقلانیت و واقع‌بینی را جایگزین روش فعلی خود کنند. 

مسعود اکبری


+ نوشته شـــده در شنبه 03/11/20ساعــت 10:40 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:طرفداران مذاکره با آمریکا پاسخ بیشرمانه ترامپ را بشنو
 
 
 
سرویس سیاسی-
پس از ارسال سیگنال‌های متعدد از سوی غربگرایان داخلی و مدعیان اصلاحات در دولت چهاردهم، ترامپ با انتشار یادداشتی اجرائی، دستورات جدیدی را برای فشار بر اقتصاد ایران در تداوم سیاست پیشین خود یعنی فشار حداکثری اعمال کرد.
انتشار یادداشت موسوم به «یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری» از سوی ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در ساعات آغازین چهارشنبه 17 بهمن‌ماه، فضای مبهمی که درباره سیاستی که وی در دولت جدید در برابر ایران اتخاذ خواهد کرد را تا حدی شفاف و آشکار کرد.
کیهان در طی5 ماه گذشته بارها نسبت به خطر ارسال پالس‌های مثبت در شرایطی که غربی‌ها هیچ پاسخ سازنده‌ای به این سیگنال‌ها نداشته‌اند، اشاره داشته و تصمیم‌گیران در دولت را نسبت به تکرار مسیر اشتباه برجام در ضعیف نشان دادن خیانت‌بار کشور برحذر داشته است.
هشدارهایی که متاسفانه به درستی از سوی دولتمردان شنیده نشد و با جولان برخی از افراد در دولت که هیچ کارنامه مثبتی در حوزه سیاست خارجی نداشته و سوابق آنان پر از شکست‌های پیاپی در مذاکره و امتیاز‌گیری از غرب بوده است، سیگنال‌هایی به غرب ارسال گردید که از سوی آنان به ضعف ایران تلقی شده و منجر به تغییر دستگاه محاسباتی دشمن درباره قدرت ایران شد. موضوعی که رهبر معظم انقلاب در اسفندماه 1395 صراحتا آن را موجب تشویق دشمن دانستند.
یادداشت امنیت ملی ترامپ چه بود؟
ترامپ در این یادداشت دستور‌العمل‌هایی را در خصوص فشار حداکثری بر ایران به نهادهای مرتبط با تحریم‌ها در این کشور صادر کرد.
در متن این یادداشت آمده است: «بازگرداندن حداکثر فشار بر ایران: امروز، رئیس‌جمهور دونالد جی. ترامپ یک یادداشت امنیت ملی ریاست‌جمهوری (NSPM) امضا کرد که فشار حداکثری بر دولت جمهوری اسلامی ایران را بازمی‌گرداند، تمامی مسیرهای دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را مسدود می‌کند و با نفوذ مخرب ایران در خارج مقابله می‌کند.»
در ادامه این یادداشت اشاره شده است: «این یادداشت امنیت ملی ریاست‌جمهوری تعیین می‌کند که: ایران باید از دستیابی به سلاح هسته‌ای و موشک‌های بالستیک قاره‌پیما محروم شود؛ شبکه تروریستی ایران باید خنثی شود؛ توسعه تهاجمی موشک‌ها و دیگر توانایی‌های تسلیحاتی نامتقارن و متعارف ایران باید متوقف شود.»
این یادداشت ریاست‌جمهوری امنیت ملی به وزیر خزانه‌داری آمریکا دستور می‌دهد که حداکثر فشار اقتصادی را بر دولت ایران اعمال کند، از جمله با تحریم یا اجرای اقدامات تنبیهی علیه افرادی که تحریم‌های موجود را نقض می‌کنند.
وزیر خزانه‌داری همچنین برای همه بخش‌های مرتبط تجاری -  از جمله حمل‌ونقل، بیمه و اپراتورهای بندری - دستورالعمل‌هایی درباره خطراتی که متوجه هر شخصی است که عمداً تحریم‌های آمریکا علیه ایران یا گروه‌های تروریستی نیابتی ایران را نقض کند، صادر خواهد کرد.»
همچنین در این یادداشت عنوان شده است: «وزیر امور خارجه نیز معافیت‌های تحریمی موجود را اصلاح یا لغو خواهد کرد و با وزیر خزانه‌داری همکاری خواهد کرد تا کمپینی را برای کاهش صادرات نفت ایران به صفر اجرا کند.
نماینده دائم ایالات متحده در سازمان ملل با متحدان کلیدی برای تکمیل بازگرداندن تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی علیه ایران همکاری خواهد کرد.»
در ادامه این یادداشت عنوان می‌شود: «حفاظت از میهن در برابر ایران: تحمل دولت پیشین آمریکا در برابر تهدیدات ایران علیه شهروندان و شرکت‌های آمریکایی از همین لحظه پایان می‌یابد. دادستان کل تمامی اقدامات قانونی ممکن را برای تحقیق، مختل‌ کردن و پیگرد شبکه‌های مالی و لجستیکی، عوامل یا گروه‌های پوششی داخل ایالات متحده که توسط ایران یا گروه‌های تروریستی نیابتی ایران حمایت می‌شوند، پیگیری خواهد کرد. دادستان کل رهبران و اعضای گروه‌های تروریستی تحت حمایت مالی ایران را که شهروندان آمریکایی را اسیر، مجروح یا کشته‌اند، تحت پیگرد قرار داده و به دنبال بازداشت و استرداد آنها به ایالات متحده خواهد بود.»
همچنین در بخشی دیگر این یادداشت اظهار شده است: «حذف برنامه هسته‌ای ایران از معادلات: رئیس‌جمهور ترامپ اجازه نخواهد داد ایران به توانایی تولید سلاح هسته‌ای دست یابد و همچنین حمایت مداوم ایران از تروریسم، به‌ویژه علیه منافع ایالات متحده، را تحمل نخواهد کرد. در سال 2020، رئیس‌جمهور ترامپ اعلام کرد: «تا زمانی که من رئیس‌جمهور ایالات متحده هستم، ایران هرگز اجازه نخواهد داشت سلاح هسته‌ای داشته باشد. 
یادداشت امنیت ملی ریاست‌جمهوری امروز وعده رئیس‌جمهور در سال 2020 برای مقابله با نفوذ مخرب ایران در سراسر جهان را عملی می‌کند: برای مدت بسیار طولانی - از سال 1979 تاکنون - کشورها رفتار مخرب و بی‌ثبات‌کننده ایران را در خاورمیانه و فراتر از آن تحمل کرده‌اند. آن روزها دیگر به پایان رسیده است. ایران بزرگ‌ترین حامی تروریسم بوده و تلاش آنها برای دستیابی به سلاح هسته‌ای تهدیدی برای جهان متمدن است. ما هرگز اجازه نخواهیم داد چنین اتفاقی رخ دهد. »
اذعان ترامپ به قدرت ایران 
در کنار این موضوع ترامپ در پاسخ به سؤال خبرنگاری در حاشیه ملاقات خود با نخست‌وزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی با اشاره به قدرت ایران عنوان داشت: ایران خیلی قدرتمند است 
ترامپ در جواب این سؤال که اکنون با ضعف ایران زمان حمله به تاسیسات هسته‌ای است می‌گوید: «ایران اصلا ضعیف نیست؛ خیلی هم قوی است.»
سفیدشویی ترامپ
 با چه پاسخی رو‌به‌رو شد؟
تحلیل یادداشت امنیت ملی ترامپ در کنار سخنان وی نشانگر این است که بیش از همه، افرادی که در طیف غربگرای داخلی مداوما در حال ارسال پالس ضعف به طرف مقابل هستند، کمر به تضییع و نابودی امنیت و منافع ملی کشورمان گرفته‌اند.
اظهارات و مواضع عجیب افرادی همچون محمدجواد ظریف، که در حال حاضر هیچ صلاحیت و مسئولیتی در حوزه سیاست خارجی کنونی کشور، نداشته و حتی به شکل غیرقانونی منصب معاونت رئیس‌جمهور را نیز اشغال کرده است، در ماه‌های اخیر و به‌خصوص در جریان گفت‌وگوی وی در حاشیه اجلاس داووس، بزرگ‌ترین ضربه را به مسیر دیپلماسی کشور وارد ساخته است.
سفیدشویی ترامپ توسط وی و دیگر افراد تندرو و رسانه‌های زنجیره‌ای در طیف مدعی اصلاحات، به‌سرعت با پاسخی تند و بی‌شرمانه از سوی او رو‌به‌رو شد.
این طیف که نه در سعدآباد، نه در بروکسل و نه نهایتا در برجام، نتوانستند کوچک‌ترین گره‌ای را از مسیر مواجهه کشور با تحریم‌های ظالمانه غرب باز کنند و در مقاطع پیاپی بدون استثنا، با خدعه و عهدشکنی طرف مقابل رو‌به‌رو شدند، در دوران کنونی نیز با فرار رو به جلو، مجددا نسخه مذاکره با فردی را می‌دهند که پیش از این و در دوران دولت حسن روحانی به بی‌ثمر بودن گفت‌وگو با دولت وی اذعان کرده بودند.
محمدجواد ظریف درحالی به سفیدشویی ترامپ اقدام کرد که پیش از این در مراسم روز خبرنگار در سال 1397 اظهار داشته بود: «راجع به برجام، ساعت‌ها مذاکره شده است، سپس آقای ترامپ با یک امضای سریع آن را باطل اعلام می‌کند. آیا می‌توان با چنین فردی وارد مذاکره شد؟ آیا این اقدام چیزی جز یک نمایش تبلیغاتی است؟ اصلا این مذاکره ارزش وقت گذاشتن را دارد؟»
در کنار وی، رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاحات، در ماه‌های اخیر، از هیچ توصیه ذلالت‌باری در خصوص بحث مذاکره با غرب و به‌خصوص آمریکا دریغ نکرده و با تکرار روش خائنانه خود در زمان برجام، سعی در حساس کردن جامعه به موضوع مذاکرات هسته‌ای و سرپوش گذاشتن بر ضعف‌های بی‌شمار مدیریتی در دولت به واسطه تمرکز افکار عمومی بر بحث سیاست خارجی دارند.
تیتر‌های این رسانه‌ها، یادآور زمانی بود که با ذوق‌زدگی تمام از تضمین امضای جان کری و فتح‌الفتوح برجام سخن به میان می‌آورند. فتح‌الفتوحی که به طرفه‌ًْالعینی فرو ریخت و امضایی که حتی در دولت اوباما نیز تضمینی برای لغو کامل تحریم‌های آمریکا در قبال ایران نبود.
امروز هم مجددا شاهد این هستیم که افرادی در این طیف حتی در برابر پاسخ بی‌شرمانه ترامپ نیز حاضر به اعتراف به اشتباه خود نبوده و مجددا مسئولین را به کرنش در برابر آمریکا دعوت می‌کنند.
در همین راستا، مدیر یکی از رسانه‌های حق‌العمل‌کار و زرد طیف مدعی اصلاحات در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس عنوان داشته است:«همان‌طور که ترامپ در مورد مکزیک، فشار را با صدور «فرمان» آغاز کرد، اما مکزیک، اندکی بعد، کمی عقب نشست و ترامپ هم متعاقباً برای یک ماه فرمان را معلق کرد، در مورد ایران هم می‌توان این احتمال را داد که ترامپ اقدامات خود را با یادداشتِ «فشار حداکثری» (و نه فرمانی که الزام اجرائی دارد)، آغاز کرده و منتظر پاسخ ایران می‌ماند تا دست بالا را از آن خود کند. ایران اما باید خیلی هوشیارانه، خود و مردم را از این مخمصه عبور دهد و بهانه‌ بیشتری به دستِ ترامپ ندهد؛ ولو آن‌که به بهای کسب یک «امتیاز ظاهری» برای او باشد. واقعیت آن است که «ترامپ» به چنین امتیازی از نظر «روانی» نیاز دارد و در مقابل، اولویتِ ایران نیز، عبور از شرایط پیچیده‌ داخلی - خارجی است.»
ظرب‌المثلی انگلیسی ساده‌لوحی بیش از حد را کمتر از یک تار مو با خیانت می‌داند، به نظر می‌رسد این ساده‌اندیشی عجیب و بی‌حد مرز، در این طیف پایانی نداشته و طیف مدعی اصلاحات هیچ‌گاه حاضر به پذیرش و اصلاح اشتباهات خود نبوده و نیست.
سوءمدیریت و بی‌عملی 
کمک‌کننده تحریم  
عملکرد اقتصادی دولت چهاردهم در ماه‌های گذشته علی‌رغم همه امیدواری‌ها به تفاوت میان دولت مسعود پزشکیان و دولت یازدهم و دوازدهم، به واسطه حضور افرادی که پیش از این نیز در دولت حسن روحانی کارنامه خوبی را از خود به‌جای نگذاشته بودند، جای دفاع نداشته است.
رشد افسارگسیخته نرخ سکه و دلار آن هم در طی مدت زمان پنج ماهه، در سایه حضور افرادی که در عین رفع مسئولیت از خود، علنا در حال خط‌دهی به بازارهای مالی هستند، شرایطی را رغم زده است که به نوبه خود ضلعی دیگر را برای اثر بخشی تحریم‌ها ناخواسته و ناخودآگاه ایجاد کرده است.
در کنار این موضوع برخی از مواضع تامل‌برانگیز از سوی دولتمردان برای ضعیف نشان دادن وضعیت کشور،شائبه تکرار روش حسن روحانی در ابتدای دولت یازدهم و دروغ‌های نجومی خزانه و سیلوهای خالی را به ذهن متبادر می‌کند.
در برابر این موضوع به نظر می‌رسد که دولت و شخص رئیس‌جمهور محترم می‌بایست تجدید نظری را در قبال تیم اقتصادی خود در دستور کار قرار دهد.
با ترامپ چه باید کرد
همان‌طور که در ابتدای این گزارش نیز اشاره شد، یادداشت امنیت ملی ترامپ تا حد زیادی سیاست واقعی خود در قبال ایران را در دوره جدید ریاست جمهوری وی آشکار ساخت.
همچون گذشته کیهان بار دیگر نیز این هشدار و توصیه برادرانه را به مسئولین محترم و سیاست‌گذاران دولتی می‌دهد که هرگونه اصرار به مذاکره در شرایطی که طرف مقابل رویکرد فشار را در پیش گرفته است، نه‌تنها دستاوردی نخواهد داشت که بالعکس دست مذاکره‌کنندگان کشور را در زمانی که مذاکره مقتضی و مناسب تشخیص داده شود نیز خالی خواهد کرد.
نتیجه دیپلماسی التماسی، که با قطعنامه 2231 و برجام فروش نفت ایران را در پایین‌ترین میزان ممکن رساند و اقتصاد کشور را در وضعیتی بحرانی به دولت سیزدهم تحویل داد، پیش روی تصمیم‌گیران است. تکرار دیپلماسی برجامی چاهی بزرگ در برابر رئیس‌جمهور محترم و دولت چهاردهم است.

+ نوشته شـــده در پنج شنبه 03/11/18ساعــت 10:38 صبح تــوسط عباس | نظر